هرکدام از ما نامی داریم ,مقامی داریم ,هرچقدر مقام ما بیشتر باشد ,توقعات
ما هم بیشتر است ,در نتیجه ما می پنداریم که ما با آن مقام یکی هستیم , در
نتیجه دوست داریم و توقع داریم که نسبت به ارزشهای تعیین شده از طرف فرهنگی که در آن زندگی میکنم, مورد تکریم قرار بگیریم .
پسریا دختری هستیم که پدر و مادری داریم ,عمو ودایی و خاله و عمه و ووووو
داریم , پس ارزش هر مقام را. هر فرهنگ کشوری که در آن زندگی می کنیم
تعیین میکند , حالا کمی به عقب برگردیم به دوران کودکی و نوجوانی/ که ما در
خانه/ با پدر و مادری روبرو بودیم / ناخودآگاه مقامی را احساس میکردیم, یاد می گرفتیم نسبت به مقام هر کسی چه برخوردی داشته باشیم که شاید بارها و بارها سر اینکه رفتار ما مناسب شان آنها نبود تنبه شدیم ,تا یاد گرفتیم که هر مقام با خودش توقعات می آورد. یعنی هر مقام برابر است با توقعاتی که برای
آن فرد می آورد ,وارد اجتماع شدیم محصل و دانشجو و کارمند و دکتر و ووووووو
شدیم ,مقام بیشتری گرفتیم سطح توقعات ما بیشتر شد ,و ما از این طریق
برای خودمان هویتی ساختیم که برای تایید شان و ارزش خود احتیاج به تکریم و
تایید دیگران داشتیم و داریم ,نگاه کنید که این مقام ها چه به روز ما آورده ,
هر مقام در ما بجای ایجاد توقع ,میبایست تولید ,, مسولیت ,, میکرد,
با گرفتن مقام ,ما بزرگ میشویم ,یعنی وسعت عمل ما بیشتر میشود , یعنی
اگر تا دیروز ازداج نکرده بودیم , امروز که ازدواج کردیم و مقام زن یا شوهر پیدا
کردیم ,از امروز اعمال جدیدی را بایستی انجام بدهیم ,که تا دیروز انجام
نمیدادیم, این یعنی مسولیت جدید , ولی این مقام در ما توقع ایجاد میکند و
اشکال از اینجا شروع میشود , ما متوقع خدمت بیشتر میشویم ,در صورتی که
مقام وسعت عمل و مسولیت بیشتری برای ما می آورد نه توقع و این کج فهمی
را بایستی اصلاح کنیم تا از توهم بیرون بیاییم , مسولیت یک ثروتمند خیلی بیشتر
از یک فقیر است ,در صورتی که میبینیم یک ثروتمند چقدر سطح توقعاتش زیاد
است ,و الی آخر ,و خوشا به حال کسانی که بر مبنای مسولیت انسانی خودشان عمل میکنند و خود را از شر تمام مقام ها آزاد کرده اند و به یک مقام و آن انسانیت رسیده اند , پاینده باشید.
کلمات کلیدی: